در ابتدای سه ماهه ی سوم
این هفته به حساب دکتر و هفته دیگه به حساب سونو ، سه ماهه دوم هم تموم میشه
عجیب دلم براش تنگ میشه از الان !
این سه ماه رو خیلی دوست داشتم ، خیلی اتفاقای جالب و هیجان انگیزی توش افتاد ، اولین تکون های شازده کوچولو ، فهمیدن جنسیت ، واکنش های بامزه ی شازده کوچولو به صدا ی محیط ، واکنش به مزه ها و مخصوصا تاثیر جالب قهوه ! شکمی که هی بزرگ تر شد و بارداری مو رسمی تر کرد ! سونوگرافی هایی که ملاقات های من و نی نی بود ! و خیلی اتفاقای کوچیک و بزرگ دیگه
و بیشتر همه انس گرفتن من با تکون ها و لرزش های شازده کوچولو !
راستش از فکر اینکه روزی باشه که این تکون ها نباشن ... یه جوریم میشه !
میدونم خودت رو در آغوش میگیرم پسرکم ، ولی هیچ وقت این دوره دو نفرمون تکرار نمیشه ! که همه چی فقط بین خودمون دوتا و بدون حتی کلمه ای شکل میگیره ... دوست دارم این ارتباط رو
- امروز بابای شازده کوچولو آروم و دورانی شکمم رو ماساژ میداد با روغن ، به محض اینکه دستش رو برمیداشت شازده کوچولو شروع میکرد به چرخیدن این دفعه ! نوبتی بود گمونم! کلی خندیدیم ، من که قند تو دلم آب میشد
-الانم که دارم مینویسم داری برای خودت وول میخوری پسرکم