مدل کوچولو ی من !
دیروز بعد از کلی تنبل بازی و چه کنم چه نکنم و استخاره ! بلخره پاشدم چند تا عکس از رادمهر بگیرم ، روز سه ماهگیش نتونستم بسکه درگیر دل درد بود، بند و بساط رو علم کردم برای عکاسی و خدا خدا میکردم باباش بتونه برای خندوندنش بیاد کمک، آخه با اینکه همه ی حالت هاشو دوست دارم و کلا اعتقاد دارم نی نی باید تو عکس کاملا رفتار طبیعیه خودشو نشون بده ، اما ازطرفی هیچ عکس درستی از خنده هاش نداشتم و میخواستم این دفعه اختصاصا از خنده هاش عکس بگیرم!
آخه بچه به این خنده رویی نباید دو تا عکس خنده رو داشته باشه؟!
خلاصه که مشغول شدیم و این بار بر خلاف تصورم پسرک انگار کلی هم از عکاسی خوشش اومده بود! اصلا اصراری نداشت برش داریم و بغلش کنیم! با خوشحالی به نور و دوربین و منو وباباش نگاه میکرد! با دستاش بازی میکرد و در کمال تعجب من ، کلی واسمون خندید!
عاشقتم کوچولوی من ! از الان باید خودتو با یه مامان عشق عکس و پیله سازگاری بدی مادر! خدا صبر بهت بده!!!