خرده نویسی ها .یک
خرده نویسی ها .یک -
توی خونه خلوت ،ساکت ، هوای بیرون سرد و ابری. تو آشپزخونه م. صدای آ آ آ پسرک از تو اتاق میاد ، داره با عروسکاش تو تخت حرف میزنه. صدایی قشنگتر از این صدا هم هست؟
-
وسطای پخت غدا پسرک حوصلش سر رفت و شروع کرد آواز همرا با دلخوریشو خوندن و تا من بهش برسم کار از دلخوری هم گذشت و به جیغو گریه رسید!
تو بغلم تو تخت خوابوندمش و شیرش دادم تا بخوابه اما...مگه ول میکرد فسقلی؟؟ کم کم بوی سوختگی بلند شد. بعدم دود همه ی خونه رو گرفت! و به این ترتیب ناهار عزیز جزغاله شد رفت پی کارش! بلافاصله بعد از اینکه اجاق رو خاموش کردم و هود و روشن و در رو باز ، بیدار شد و باز شیر خواست! امروز کلا از شیر لحظه ای جدا نشده! ما که ناهار سوسیس و کالباس خوردیم به لطف آقای پدر! تو فسقلی شیر بخور اشکال نداره!
تو بغلم تو تخت خوابوندمش و شیرش دادم تا بخوابه اما...مگه ول میکرد فسقلی؟؟ کم کم بوی سوختگی بلند شد. بعدم دود همه ی خونه رو گرفت! و به این ترتیب ناهار عزیز جزغاله شد رفت پی کارش! بلافاصله بعد از اینکه اجاق رو خاموش کردم و هود و روشن و در رو باز ، بیدار شد و باز شیر خواست! امروز کلا از شیر لحظه ای جدا نشده! ما که ناهار سوسیس و کالباس خوردیم به لطف آقای پدر! تو فسقلی شیر بخور اشکال نداره!
-
پسرک دو سه روزی از نوبت حمومش گذشته. هر روز به یه دلیلی نشد ببریمش. همیشه آقای پدر تو حموم مسوول بغل کردنشه. فکر کردم بلخره باید حموم بردنش رو تنها هم تجربه کنم. لازم میشه. تشت رو آب کردم و یه حوله گذاشتم توش. رادمهرم نشوندم تو تشت کلی آب بازی کردیم و بازی بازی شستمش. دیگه از حموم که بیرون اومدیم خسته و گشنه میخواست منو بخوره! تجربه خوبی بود.
-
جدیدن پسرک وقتی بغل پدرشه و من بهش میخندم و براش ذوق میکنم با یه عشوه ای خودشو میچرخونه تو بغل باباش و سرشو تو سینه ی باباش قایم میکنه!
عاشق این حرکت نی نی ها بودم همیشه! یهو نخورمت با این همه دلبری؟
عاشق این حرکت نی نی ها بودم همیشه! یهو نخورمت با این همه دلبری؟
-
آروم عین فرشته ها خوابیده کنارم. دلم نمیاد بچرخونمش. شیرشو که خورد هموتجور به پهلو خوابش برد. با لباش تو خواب ادای شیر خوردن رو داره درمیاره! شایدم داره خواب شیر خوردن رو میبینه ؟!
بیست و هشتم بهمن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
.gif){kind=small}
