یکی منو بشونه سر جام !
رادمهر دیگه هیچ رقمه راضی به افقی شدن نمیشه! تا میذارمش تو جاش خودشو میکشه بالا سر و گردن و بالاتنه ش رو رو هوا نگه میداره و با چشماش التماس میکنه که تورخدا منو بشون ! تا انگشتامو میگیرم کنار دستاش فوری سفت و محکم دستامونو میگیره و خودشو زود میکشه بالا و یه لبخند رضایتی هم میزنه و ذوقی تو چشماش برق میزنه که بیا وببین! چند روزی م هست که خودشو میکشه و بالا و می ایسته !
خدا میدونه از این پیشرفتایی هم که میکنه چه قد خوشحال میشه و احساس شعف و شادی میکنه !
-تمام روز دلش میخواد بیدار باشه و بازی کنه و خوابش خیلی کم شده ، عاشق اینه تو خونه بچرخونمش و همه چیو ببینه یا اینکه بشونمش جلوم و باش حرف بزنم !
-و حسابی هم با بابا بزرگش رفیق شده ! خونه پدرم که میرم تا بابا بزرگشو میبینه گل از گلش میشکفه و براش ذوق میکنه و با یه هیجانی هم براش درد دل میکنه و باش حرف میزنه و من و مامانم وهر کی ناظر ماجرا باشه غش میکنیم از خنده !
-هر بار شیرش میدم خیره میشه به موهام و با دقت نگاهشون میکنه !چند شب پیش برا شیرخوردن بغلم بود با یه عشقی به موهام خیره شده بود و باشون حرف میزد و آواز میخوند که من نمیتونستم جلو خندمو بگیرم و کلی خندیدم اما اصلا حواسش پرت نشد!
-طفلکم گاهی تو خواب گریه میکنه و با گریه بیدار میشه جوری جونسوز هم گریه میکنه که اشکمون در میاد ! تا چند دقیقه بعد بیدار شدن هم گریه میکنه ، نمیدونم بخاطر دلدرد ِ یا خواب بد؟
-شبایی که کولیک اذیتش کنه تا صبح هی تو خواب دست و پا میزنه و منم که با یه اهه گفتنش بیدارم تا صبح خواب ندارم . خدا کنه این کولیک دیگه تموم شه .
-همچنان آواز میخونه اما این بار با دهن بسته ! کلی وقت میتونه با دهن بسته بگه اووومممم !!!
لب پایینشو میکنه تو دهنشو و میشه عین پیرمردای بی دندون و تازه هی میگه هوممم !!! یعنی آدم از خنده غش میکنه بس که قیافش مضحک میشه !!! بعدم از غش غش خندیدن ما خندش میگیره !