سه ماهگی !
وای باورم نمیشه پست قبلی کاملا پاک شده! با موبایل آپ کرده بودم چه حیف!
پسرک نازنینم سه ماهه شد! تغییراتش خیلی زیاد و شگفت انگیزن! واقعا بزرگ شدنش حس میشه !
ارتباطاتش خیلی قوی شده ، قشنگ به چهره ها دقت میکنه و واکنش نشون میده با خنده و آغو کردن ، کلی هم وقتشو صرف دنبال کردن آدمای دور و برش میکنه با نگاه !
آگه آگووو ! بووووو! اومااا ! ماااا ! اینگه ! اونگی! با اینا صحبت میکنه !
حسابی آواز میخونه و کلی ما رو میخندونه با این سوز و گدازی که آوازش داره ! مخصوصا قبل از خواب و موقع شیر خوردن
عاشق اینه که رو به محیط بغلش کنیم و ایستاده نگهش داریم و بچرخونیمش تو خونه ! واقعا دیگه چی از این بهتر؟!
خیلی دلش میخواد بشینه ، جوری که سه چهار روزه به محض اینکه میذاریمش رو بالش دستاشو دو طرفش چنان فشار میده و خودشو میکشه بالا که بالاتنه ش کلا بلند میشه و ما از ترس چپه شدنش بدو میرم بلندش میکنیم ! چون اون قد تو اون حالت میمونه و غر میزنه تا یا قل بخوره یا بلندش کنیم !
زیاد جرات ندارم طولانی بشونمش میترسم زود باشه براش اما خب وقتی خودش اینقد دوست داره و احساس راحتی میکنه لابد اذیت نمیشه دیگه !
بیشتر زمان بیداریش رو که خیلی هم زیاد شده این روزا به بازی با من میگذرونه ! واقعا دستش درد نکنه که مامانی رو سرگرم میکنه!ههههه
حسابی خوش خنده شده و منم میشونمش رو پام یا بالش و با هم کلییی گپ میزنیم و اون غشش میکنه از خنده و هه هه با صدا میخنده ! و دل منو آب میکنه و کلی نرمش میکنیم و ماساژ ش میدم و پسرکم حسابی خوشش میاد و دوست داره
از دیروز یاد گرفته لب پایینی شو کاملا میکنه دهنش !هه اینقده خنده دار میشه ! تو همون حالت اوووم اوممم هم میکنه !
بغلش که میکنم دست منو هم میخوره ! اگه سر شونه بذارمش هم یقه م کلا خورده میشه !
آب دهانشم سرازیرررر ! دستا هم که همیشه تا مچ تو دهنش !
پستونک رو دیگه هیچ جوره نمیگیره! آخه چرا؟!
خدایا شکرت
نمیدونم چه جوری بگم چقدر دوستش دارم، چجوری بگم که بفهمه؟
-
امروز یه کیک پختم که با هم عکس بگیریم و از سه ماهگی یادگار بمونه ، از بعد ازظهر دوباره دل درد اومد سراغش و خیلی هم شدیییید جوری که جیغش بند نمیومد!آخرم دیگه از حال رفت بس که جیغ زد :(
این شد که با بیحوصلگی کیک رو بریدیم و خوردیم و چند تا عکس با چشمای سرخ و خواب زده ی پسری گرفتیم ! همین !