لرزش های کوچک شکم من ؛ یا تکون های محکم تو!
بعد از چند روز بابای شازده کوچولو از سفر برگشت و خب ! روز پدر هم بود ...
شازده کوچولوی مهربونم هم با تکونهای قشنگش بلخره خودشو به بابا نشون داد !
این مدت (از هفته بیست تا الان که هفته بیست و سه هستیم ) مرتب تکون میخوری مادرکم ، ولی برای من آشکار و چشیدنی بودن و بابایی نمیتونست به موقع برسه ! با دست گذاشتن هم چیزی دست گیرش نمیشد
اما امروز همین طور که دراز کشیده بود م کنار بابای شازده کوچولو ، شروع کردی به ورجه وورجه کردن و شوت کردن شکم من! کاملا از رو شکم معلوم بود !
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی