پسرکم با مامانش حرف میزنه!
چند روزیه که رادمهر موقع شیر خوردن هر از چندی ممه رو رها میکنه رو دور و برش رو یه بررسی میکنه! چند روزی هم هست که موقع شیر خوردن یه سره یا کوتاه کوتاه اوممممم اومممم میگه ! خیلی بامزه ست!
اما دو روز پیش ، موقع شیر خوردن یهو سینه رو رها کرد برگشت به سمتم و گفت اِ اِ اِ اِ .....
داشتم به صفحه ی گوشی موبایلم نگاه میکردم ، برگشتم نگاهش کردم و خندیدم ، دوباره گفت اِ ...! و بعد خندان و خوشحال دوباره مشغول خوردن شد، چند ثانیه بعد دوباره برگشت تو چشمام نگاه کرد گفت اِ اِ اِ آ آ آ....!!! و خندید !!! وای این اتفاقی نبود ! داشت با هام حرف میزد! کلی چلوندمش فسقلیو! و کلی قند تو دلم آب شد ازین توجه ویژه و منحصر به فرد پسرکم به من!
جدیدا وقتی داره نق میزنه و میرم سراغش یهو میگه ماااا !!! انگار میگه مامان ! بلخره اومدی؟؟!
اومه و اوما و ما رو خیلی میگه ! و معلومه که ما همه رو میذاریم به حساب مامان گفتن !!! :))))
ولی هر کسی چند دقیقه ای پیشمون باشه تائید میکنه پسرک آشکارا داره با حرفای من دراوردیش با هامون صحبت میکنه و غر میزنه!یا درد دل میکنه ! و بیشتر از همه خنده و شوخی!
این روزا بیشتر از همیشه صبحا از بیدار شدن کیف میکنم چون هر روز صبح خنده های شیرین پسرک در انتظارمه ...