شیر خوردن !
- شیر میخوره، صدای تق تقی بلند شه یا آهنگی از تلویزیون پخش شه ، فورا شروع میکنه شکمش رو عقب جلو میده و قر میده !
- شیر میخوره ، مشغول نشگون گرفتن میشه! ریز ریز و دردناک! دستمو میذارم روی سینه که جلوشو بگیرم مثلا، با ناراحتی نگام میکنه و دستمو شوت میکنه!
-شیر میخوره و با دستای کوچولوش شکمم رو ناز میکنه ، اونقدر اینکارو میکنه تا خوابش میبره !
-شیر میخوره و خیلی گرمه هوا ، با تکون دادن دستم خودم و باد میزنم ، فورا شروع میکنه مثل من دستای کوچولوشو تکون تکون میده که بادم بزنه!
- شیر میخوره و تصمیم میگیره غلت بزنه! کارم نداره که این ورش منم! غلت میزنه و همونجورم شیر میخوره! (مامان جان خب شیر تو گلوت نمیره که اینجوری !)
- شیر میخوره و ... اگه گفتین پاهاش کجاست؟ رو شکم من دیگه!
-میخواد شیر بخوره و اصرار داره قابلمه رو هم بغل کنه و شیر بخوره! هیچ توضیحی رو هم در مورد جا نشدن قابلمه تو بغلمون نمیپذیره! هیچی دیگه ! سه تایی(من و پسرک و قابلمه) همو بغل میکنیم و شیر میخوره! (بیشتر اوقات چیزی باید تو دستش باشه و بیاد شیر بخوره ، اصولا هم مهم نیست اندازش چقده !)
-شیر میخوره و میخواد با برچسب کیتی که نمیدونم از کجا تو خونه تکونی پیداش کرده شکم منو سمباده بزنه! طبق معمولم اگه دستشو رد کنم یا دستمو بذارم جلوش شوتم میکنه !
- شیر میخوره و با اون چشمای معصوم خیره میشه به من ... و من چیزی ندارم بگم ، هیچی.. فقط دلم میخواد تو این نگاه غرق بشم!